سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 16130
کل یادداشتها ها : 19
خبر مایه

موسیقی


یادمه یک لطیفه ای شنیده بودم که فکر می کردم جکه و واقعی نیست اما با اتفاقاتی که تو پالتاک می افته دیگه مطمئنم واقعیت داره.گفتم برا شما هم تعریف کنم ببینید موافقید یا نه؟؟؟؟گل تقدیم شما

میگن یکروزی یکنفر رفت مسجدی برای نماز جماعت .وقتی نماز شروع شد دید امام جماعت همون خلافکار معروف محلشون هست و ضمن داشتن سابقه دزدی و مردم آزای و ایجاد حرمسرا و زدن تهمت ناروا به مخالفین و قرمز و بونس کردن دیگرانچشمک آقا را گذاشتن امام جماعت بشه.خیلی تعجب کرد و برای اطلاع دادن رفت سراغ یکی از امنای مسجد و که از سوابق این بابا مطلعش کنه.مدرک داشتن

وقتی سابقه امام جماعتو به امنا گفت با تعجب دید که اونا هم از این سابقه اطلاع دارند و با عصبانیتعصبانی شدم! شرمندهدعواسوال کرد : شما این فسادها را از این آقا میدانید و امام جماعتش کردید؟

که جواب شنید: آخه راه دیگری نداشتیم.جون این آقا لواطکار است و وقتی عقب جمعیت تو نماز می ایسته تجاوز می کنه.خیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دارخیلی خنده‌دارگریه‌آور

داستان ما هم تو پالتاک شده همین.یارو اتاق جمهوری اسلامی میزنه بعد فحش ناموس میده.ترسیدم






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ